ترس از خانواده شوهر

[فهیمه ر]

فهیمه ر

[orbital]

مثلا چکار میخواد بکنه؟ وقتی کسی حد و جایگاه خودشو نمیشناسه و برای زندگی دیگران تصمیم میگیره، دخالت میکنه ، باید یجوری حالیش کرد، بهش فهموند که ادما و زندگیاشون ملک حکومتیش نیستن که هر حرفی دلش خواست بزنه...

شما اصلا نگران نبباش" به خودت استرس وارد نکن و زندگیتو بکن، هرچی کمتر بهشون توجه کنی زندگی شیرین تری داری

[فهیمه ر]

فهیمه ر

[فهیمه ر]

خواهش میکنم کمکم کنید اصلا حال روحی خوبی ندارم. خیلی خیلی خستم

[فهیمه ر]

یعنی هیچکس اینجا نیست بتونه به من کمک کنه؟

[orbital]

شما بیش از حد ی چیزو برای خودتون بزرگش میکنید، هیچ خواهر و مادر شوهری پیدا نمیشه که با عروسش کشمکش و بگومگو نداشته باشه.. شما نباید به دلت ترس راه بدی، هرچی بیشتر بترسی بیشتر عداب میکشی و بدتر از اون اینه که اونا وقتی ترس و عقب نشینی تورو ببینن بیشتر برای اذیت کردنت مصر میشن...

رابطتو با شوهرت تقویت کن، سعی کن مستقیم با خانوادش وارد بحث و جدل نشی، اینجور مسایل رو که به خانوادش مربوطه رو باهاش درمیون بزار و ازش بخواه شرایط بهتری رو فراهم کنه...
هیچوقتم بد خانوادشو با حالت عصبانیت و کینه توزی نگو بلکع یجوری باهاش مطرح کن که حالت دردل و طلب ارامش باشه.

همه ی بد اخلاقی ها و رفنارهای این فرمی برای اینه که تورو پیش شوهرت سرشکسته کنن پس سعی کن خودتو به شوهرت نزدیک کنی و رابطتو باهاش تقویت کنی. نگران هیجی هم نباش... اعلب مادر و خواهر شوهرا یمقدار حسادت دارن ...خودتو نباز و محکم باش

[سهيل]

سلام خواهش میکنم کمکم کنید
من از انواده شوهرم میترسم. ازشون یه واهمه ای دارم. دیروز واسه اولین بار جواب حرفای بدشنو و بی احترامیاشونو دادم. البته نه اون جوابی که فکر کنید رفتم چی گفتما. نه هر چی خواهر شوهرم گفت منم کوتاه نیومدم. ولی الان استرس همه وجودمو گرفته. خیلی میترسم از رفتارای بعدشون. امروز دیدم نوشته خداحافظ نه واسه نبودنم واسه یه جور دیگه بودنم. از این استرسو این ترس خسته شدم. همین ترسو استرسم بود که همش ازشون میترسیدمو وقتی جوابشونو دادم اینقدر براشون گرون تموم شده. لطفا کمکم کنید.

اول از همه سلام
خوش اومدي
اينو بگم در اين قسمت نظر اكثر دوستان تخصصي نيست مگر مشاور باشه كه ميتونيد از اطلاعات ايشان متوجه بشيد
يعني يا مدير يا افرادي كه با نشان مشاور تعيين ميشه
اما نظر ديگر دوستان مثل خوده من خيلي خيلي ميتونه كمكت كنه...

در خصوص موضوع ارسالي شما ..

به نظر من وارد خط قرمز شدي...
شما ي قاعده ي مهمو رعايت نكردي

یکی از سخت ترین رابطه هایی که ما برقرار می کنیم، با خانواده شوهر است.
وقتی ما ازدواج می کنیم، اکثر ما توجه نمی کنیم که با یک خانواده دیگر وصلت کرده ایم. ممکن است این خانواده رسم و رسوم، رفتارها، و عادتهایی برخلاف ما داشته باشند. زمانی که این اختلاف نظرها یا اختلاف در زمینه رسم و رسوم و غیره وارد خانواده شما شد، کشمکش و درگیری شروع می شود. بنابراین چقدر درگیری قابل تحمل و پذیرفتنی است؟ این موضوع بستگی به افرادی دارد که وارد بحث می شوند. بنابراین یک قاعده کلی درمورد خانواده شوهر این است که از احساساتتان به عنوان یک راهنما کمک بگیرید.
بعضی از مسائل وجود دارد که نباید اقوام شوهر در آنها دخالت کنند كه اين يك بحث ديگه هست. من از رفتار ريسم هم در اداره خوشم نمياد ولي به نظر شما چرا باهاش يك و دو نميكنم؟چون مصلحت اينجوري اقتضا ميكنه

راه حلش چيه ؟

اهميت وجود مرزهاي واضح و روشن در روابط
خانواده براي داشتن عملکرد سالم بايد مرزهاي روشني داشته باشد تا اعضاي خانواده بتوانند با کمک هم بين به هم وابستگي و استقلال تعادلي منطقي و منعطف ايجاد کنند. نبودن اين مرزها يا به اندازه نبودنشان راه را براي ورود افراد ديگر غير از اعضاي خانواده هسته اي (زن، شوهر و فرزندان) به سيستم خانواده باز مي کند و باعث بروز تنش در روابط مي شود. اين مسئله بايد براي اعضاي خانواده اصلي زوج ها (پدر، مادر و خواهر و برادرهاي هر کدام از زوج ها) نيز روشن شود که با وجود علاقه، نزديکي و احترام در روابط زوج ها با خانواده هايشان، روابط زوج با هم در خانواده هسته اي که تشکيل داده اند داراي مرزهاي روشني است که نمي توانند وارد اين حريم شوند.

دعوت از هر 2 نفر (خواهر شوهر و شوهرتون به عنوان نماينده شما)براي گفت و گو
در نهايت خواهرشوهر و همسرتان را به صحبت با هم دعوت کنيد تا از طريق گفت و گو و در ميان گذاشتن حرف هايشان با هم (نه با شما) مسائل را حل کنند. طرفداري شما از هر کدام از آن ها مسئله اي را حل نخواهد کرد، بهتر است اين مسئله را به خودشان واگذار کنيد.بديهي است شما بايد از قبل مفصل و در كمال بي طرفي موضوع رو مفصل به همسرتون بگيد تا نماينده خوبي براتون باشه.خواستتونو منطقي و كم كنيد و البته همه ي آنها رو به همسرتون بگيد ...
همسرتون زبون خواهرشو بهتر از شما ميفهمه...بزاريد اون حلش كنه
يادتون نره هردو بايد كوتاه بياين
اما موضوعي كه هست شما وظيفه ي خودتونو انجام بديم...
اگر وضع همينجوري باشه زندگي رو به يك ميدان جنگ تبديل مي كنيد.اون موقع فقط بايد بكشيد تا كشته نشين...
زندگي كنيد....بنظر فلسفه ازدواج همينه...

دلتون هميشه سبز

[فهیمه ر]

فهمیه ر

[فهیمه ر]

مشاورای سایت هیچ راهنمائی ای ندارن؟

[فهیمه ر]

یعنی هیچ مشاوری این سایت نداره؟

[talieh]

مگه چی گفتین به خواهرشوهرتون که اینقدر میترسین